مهربونیهای خاله ساعده
کلی شیطون بلا شدی گل پسرم خاله ساعده هم هر روز زنگ میزنه بیا خونمون میگه عسل و علی مدرسه میرن ما نمیتونیم بیایم پیش بردیا تو باید بیایی امانم از روزایی که اونجاییم شما کم شیر میخوری و کم میخوابی کلی دلبری میکنی وقتی اونجاییم همه وقت اونا مال تو میشه خاله مای بیبی تو رو باز میکنه بهت خوش بگذره شما هم بجاش خرابکاری میکنی رو خاله و بعدش براش میخندی خاله هم دلش نمیاد چیزی بگه اونم میخنده تازه همه تخت و لباسهای خاله رو هم استفراغی میکنی بازم خاله چیزی نمیگه اخه خیلی دوست داره ولی توام برای خاله یجوره شیرین میخندی دوست دار...
نویسنده :
مامان سمانه
5:12