مسافرت
سلام عزیز دلم
بزار برات بگم که روز به روز شیرینتر و باهوشتر و کنجکاو تر میشی و با کارات کلی مامان و سوپرایز میکنی
راستی یادم رفته بود بگم که واکسن یک سالگیت راحترین واکسن و بی آزار ترین بود
که از این بابت خیلی خوشحالم و شما حتی بعد از یک هفته هم تب نکردی
تو این روزها خودت به راحتی آب میخوری یعنی کافیه مامان لیوان آب بده دستت خودت آب میخوری کاملا" مستقل که این برام خیلی قشنگه
کافیه در مقابل کار خاصی که انجام میدی اعتراض کنیم اول اینکه با زبون خودت از خودت دفاع میکنی و همون کار و با خنده تکرار میکنی یعنی برام لذت بخشه وبه کارت ادامه میدی مخصوصا" در مقابل بابا بهمن
کاملا" و معمولا" بدون تکیه گاه یا کمک روی پاهات می ایستی اونم به مدت طولانی
گهگاهی هم چند قدمی راه میری و میوفتی زمین
وقتی هم برای رسیدن به چیزی عجله داشته باشی و سطهای راه میشینی و چار دست وپا میری تا زودتر برسی
چند روز هم هست یکسره انگشت اشارت و و مثلا" میزاری رو بینیت و میگی هیس هیس
اما بیشتر انگشتت اشتباهی میره تو دهنت
قربونت بره مامان که اینقدر ناز و عزیزی
لنگرود
عزیز دلم همش دوست داری رو پاهات وایسی
مامان فکرشو نمیکرد اینقدر عاشق دریا باشی
اگر بابا نگهت نمیداشت کلا" میرفتی تو آب
ساحل رامسر
مامان جان خیلی بهمون خوش گذشت با اینکه زیاد نبود اما تاثیر گذار بود
از جاده قزوین رفتیم و از چالوس برگشتیم هوا خیلی عالی بود
و شما مثل یه آقای محترم اصلا" مامان و توی راه اذیت نکردی