ما خوبیم
سلام دردونه مامان
ایینقدر عاشقتم که نمیدونم چطوری برات بگم
اینقدر دیر به دیر میام که وقتی میخوام بنویسم نمیدونم از کجا بگم که چیزی جا نندازم اما بعدا" یادم می افته خیلی چیزها رو نگفتم و بعدش فرصت نمیکنم بنویسم تا اینکه یادم میره
بگم که دیگه سراغی از شیر مامان نمیگیری البته این موضوع سه هفته طول کشید بعد از اونم یک بار بیشتر بهونه نگرفتی که زود یادت رفت تازه وقتی هم اومدی سمت مامان با کلی خجالت و خودت و لوس کردن که انگار میدونستی نباید یه همچین د رخواستی بکنی اما به هر حال خیلی راحت تر از اونی بود که فکرش و میکردم البته به کمک مادر جون و بابا جون و خاله ساعده
از وقتی که دیگه شیر نمیخوری به بهونه بوسیدن مامان میای تو بغلم اگه بگم روزی هزار تا بوس از مامان میکنی دروغ نگفتم نمیدونی با این کار چه لذتی به من میدی اینقدر محکم و با محبت دستات و دور گردن مامان حلقه میکنی و بوسم میکنی که تو دنیا برام هیچ لذتی بالا تر از این نیست
به شیشه شیرت عادت کردی جوری که شبی چند بار بیدار میشی و میخوری دوباره میخوابی البته اوایل با چشم باز میخوردی و وقتی تموم میشد باید میومدی بغل مامان تا دوباره بخوابی اما الان با چشم بسته میخوری وقتی هم تموم میشه شیشه رو میندازی و میخوابی
البته همچنان از خوردن شیر خشک و شیر پاستوریزه فراری هستی البته دو شبه شیر خشکت و رقیق درست میکنم مقداری هم شیرینش میکنم میخوری اما تو روز تا رنگ سفیدش و میبینی اصلا" شیشه رو سمت دهنت نمیبری امشب شب دوم که داریتو خواب شیر خشک میخوری خدا کنه عادت کنی و مامان و از این مشغله فکری شیر نخوردنت خلاص کنی
از حرف زدنم همچنان کلمات و فقط حرف اولش و میگی به مامان میگی ما به بابا میگی با و وقتی صدات میکنیم بردیا جواب میدی ب یعنی بله فقط به به و دد و نه و عمی یعنی عمه رو کامل میگی
بابا بهمن برات یه دوچرخه خریده دوسش داری و مدتی تا حدودی باهاش سرگرمی و هنوز فرصت نکردم با دوچرخه ازت عکس بندازم (مامان تنبل)
خدا رو شکر خیلی غذا خوردنت بهتر شده و موقعیکه بهت غذا میدم یه قاشق حتما" باید توی دست خودت باشه و میوه دوست داریمخصوصا" هندونه و موز و چایی خوردن تو شیشه رو به کل فراموش کردی و تو شیشه برات ابمیوه میریزم میخوری و همچنان مامان برات غذا جدا میپزه
عاشق راه رفتنی وقتی بیرون میریم امکان نداره دستت و بدی به کسی خودت باید راه بری
سعی میکنم از این به بعد زودتر بیام تا بتونم اتفاقات روزانه رو برات بنویسم نه اینکه اینقدر کلی برات بگم
بردیا و بابا جون