بردیابردیا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 25 روز سن داره

دردونه های مامان

سلام پسرم مامان عاشقته

شیطون پسر

1390/9/3 4:24
نویسنده : مامان سمانه
2,232 بازدید
اشتراک گذاری

وای وای از بردیا و شیطونی هاش پسر گلم تازه مدتی میدونی دور و برت چی میگذره ولی نمیدونم چرا اینقدر بلا شدی جدای وقتهایی که خوابی بقیش و آروم وقرار نداری فقط دوست داری که بتونی بری تا هر چیزی که چشمت بهش میوفته رو بریزی به هم این چند روزم تو خونه بهونه گیر شده بودی و دلت میخواست جای شلوغ باشی

سه روزه میذارمت تو روروئک اما زیاد نمیمونی اونم تا وقتیکه مامان کنارته و باهات بازی میکنه ولی تو تابت میمونی و گاهی وقتها همونجا خوابت میبره ولی همیشه دوست داری جاهای شلوغ باشی و با همه بازی کنی و بخندی تازگیها معمولا" تو خونه خودمون بی حوصله ای و بهونه میگیری

تاب و دوست داری

چند روزی میشه که من و بابابهمن جدا جدا غذا میخوریم چون یکی از ما باید مراقب شما باشه چون هم از غذای ما میخوای هم میخوای همه چیز و بریزی به هم ولی نمیتونی  هنوز چار دست و پا بری و گریه میکنی

امروز اومدیم خونه مادر جون و بازم خنده و شیطنت ولی برای خاله و علی و عسل عمو داود یه جور دیگه شیطون میشی با اونها دیگه زیادی شیطون میشی و کاملا" میشناسیشون حتی وقتی تو بغلمی یا اینکه رو زمین  اینقدر دست وپا میزنی که حسابی خسته میشی. مامان قربون شیطونیهات بره که کلی برام شیرینه امروزم با کمک خاله 2 بار سرلاک خوردی اونم با کلی شیره مالیدن رو سرت و بازی بازی کردن  

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

سید امیر عباس بابا
3 آذر 90 9:40
سلام دوست جونی... خوبی؟؟؟ فرا رسیدن محرم رو بهت تسلیت میگم پیشاپیش... یه پیرهن خریدم برا شب هفتم محرم ... میخوام علی اصغر بشم امسال ... میای ببینی بهم میاد یا نه؟؟؟؟ منتظرتم دو تا مطلب آخری وبلاگمو بخون... دوستت دارم... می بوسمت سید امیرعباس بابا
مامان ماهور
3 آذر 90 11:16
سلام عزيزم شما تغريبا هم سن دختر مني . لينكت كردم نازي
saeid
3 آذر 90 13:49
سلام چه پسر نازی داری مطلب اخرت را خوندم خیلی بامزه است این گوگوری مگوری. اصلا میدونی چیه پسرت اصلا شبیه ادمها نیست بیشتر شبیه فرشته هاست چشمهاش هم داد میزنه باید خیلی باهوش باشه امیدوارم ما پدر ومادرها بتونیم خوب و صحیح تربیتشون کنیم