بردیابردیا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 25 روز سن داره

دردونه های مامان

سلام پسرم مامان عاشقته

اولین عیدی

1390/8/24 6:26
نویسنده : مامان سمانه
905 بازدید
اشتراک گذاری

امروز عید غدیر بود عیدت مبارک پسرم و شما امروز اولین عیدی و از مامانی که سیده گرفتی ظهر خونه مامانی بودیم البته مامان جان چند روزی میشه که یه مقدار بی قرار شدی الکی نق میزنی حتی گاهی اوقات اصلا" رو زمین نمیمونی و میخوای که همش بغلت کنم یا باهات بازی کنم و چند شبه که نمیذاری مامان درست بخوابه همش تو خواب ناله میکنی و با گریه از خواب بیدار میشی و شیر میخوای یک ربع یه بار . شب قبل هم دیر خوابیدی وقتی هم خوابیدی همش گریه میکردی و شیر میخواستی ظهر هم که برای عید خونه مامانی بودیم هم بیقرار بودی (عمو داود و عمه اشرف) بابا بهمن هم اونجا بودن اونها هم هر کاری کردن که بخندی بازم نق میزدی بگو آقا پسرمون خوابش میاد آخه خواستیم بریم اونجا شما بیدار شدی ولی دوست داشتی بخوابی مامانم مجبور شد بیاد خونه که پسرمون تو آرامش بخوابه و همینم شد تا اومدیم خونه شما شیر خوردی خوابیدی مامانم به کاراش رسید بابابهمن غروب اومد و رفتیم بیرون  هوا سرد بود ولی خوب بود برات یه پیشبند خریدم آخه قراره به زودی شما غذا خور ّّّبشید

بردیای بی حوصله

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

sara
28 آبان 90 22:58
دلم واسش یه ذره شده خیلی خیلی دلم میخواد ببینمش از طرف من محکم ببوسش و بگو عاشقششششششششششششششم


اونم دلش برات تنگ شده ولی به نظرت زیادی نامهربونی نمیکنی که نمییای از نزدیک ببینیش بعدشم گفته بودم در مورد وبلاگ نظر بدید لطفا"