بردیابردیا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 9 روز سن داره

دردونه های مامان

سلام پسرم مامان عاشقته

آندیا جونم بخواب

1392/7/3 4:01
نویسنده : مامان سمانه
3,463 بازدید
اشتراک گذاری

 

xs03gif537xs03gif537xs03gif537xs03gif537

اگه بگم تا حالا تو زندگیم بچه کم خواب تر از آندیا نه دیدم و نه شنیدم

دروغ نگفتم

آخه عزیز مامان چرا اینقدر با خوابیدن مشکل داری

چرا اصلا" به خودت و مامان استراحت نمیدی

همش نمیشه که بیدار باشی و دلت بخواد مامان فقط کنار تو باشه

یه چند روزی هم هست که هزار ماشالا به کمک مبل و میز و صندلی روی پاهات بلند میشی  درست تو سن هفت ماه و دو روزگی تونستی رو پاهات وایسی

دیگه حسابش و بکن همش باید چشمم بهت باشه مبادا بیفتی

 تازه یه جورایی هم به داداش بردیا زور میگی یعنی هر چیزی که دست داداش بردیا باشه میخوای حتی اگه خودت کلی اسباب بازی داشته باشی اونی که دست داداش بردیاس و باید بگیری

تو خونه هم برای خودت همه جا چار دست و پا میچرخی و سرک میکشی هر چیزی هم که رو زمین باشه حتی خیلی کوچک برمیداری و میزاری تو دهنت

عاشق هندونه هستی موز هم خیلی دوست داری

هر وقت بابا زنگ خونه رو میزنه شما متوجه میشی و چار دست و پا میری به سمت در خونه و منتظر بابا تا بیاد بغلت کنه حتی بهش امون نمیدی کفشاش و در بیاره اون لحظه تنها لحظه ای هست که نمیای بغل مامان و دوست داری بابا بهمن ببرتت بیرون

جدا کننده متن, جدا کننده متن جدید, جدا کننده متن زیبا, انواع جدا کننده متن, عکس جدا کننده متن

الهی مامان فدای این آقا پسر خوشگل و خوردنی بره که روزی هزار بار به خاطر بودن و داشتنت خدار و شکر میکنم و بهش گوشزد میکنم که بردیا بهترین و فهمیده ترین پسر دنیاس که فقط خدا به من داده

خیلی آبجی آندیا رو دوست داری و با وجود سن کمت خیلی مراقبش هستی

مواقعیکه آبجی و میبرم تو اتاق بخوابونم کاملا" متوجه میشی نباید سر و صدا کنی یا بیای تو اتاق 

وقتی هم میام بیرون اولین سوالی که میکنی اینه که آبجی خوابید

بعضی اوقات هم داری کارتون میبینی حواست نیست که مامان کجا هستم تا میای میبینی دارم آبجی و میخوابونم دستت و رو بینیت میزاری و آروم از اتاق میری بیرون

اون لحظس که میمیرم برات

هر چیزی که آبجی بخواد و امکان نداره بهش ندی حتی اگر خودت باهاش سرگرم باشی

سراسر لذت میشم وقتیکه صبح به صبح البته ظهر که از خواب بیدار میشید تا نیم ساعت رو تخت بهم لبخند میزنید و با هم بازی میکنید  و از بیدار شدن همدیگه شاد میشید

راستی یه روز که بابا بهمن از در اومد آبجی بغل کرد شما سرگرم کارتون دیدن بودید بابا شمارو بغل نکرد زودی اومدی جلو گفتی بابا منو دوست نداری مامان بمیره که ما فکر میکنیم شما حواست نیست و کاملا" برعکس متوجه همه چی  میشی و صدات در نمیاد از اون شب به بعد بابا وقتی میاد اول شمارو بوس میکنه تا مبادا دل کوچیکت بشکنه

کاملا حرف میزنی و هر چیزی که ما بگیم تکرار میکنی

کشته مرده جینا (اینجا ) جونا (اونجا ) گفتنتم

همچنان بد غذا و کم غذا هستی که شده بزرگترین دغدغه مامان در مورد شما

 جدا کننده متن, جدا کننده متن جدید, جدا کننده متن زیبا, انواع جدا کننده متن, عکس جدا کننده متن

totalgifs.com barrinhas gif gif barra26.gif

 totalgifs.com barrinhas gif gif barra26.gif

totalgifs.com barrinhas gif gif barra26.gif

من فدای این فیگورت برم که داری میرقصی

totalgifs.com barrinhas gif gif barra26.gif

پسرم وقتی روسری میپوشه از هر دختری تو دل برو تر میشه

totalgifs.com barrinhas gif gif barra26.gif

 

totalgifs.com barrinhas gif gif barra26.gif

اولین بار به آندیا شیشه دادم خیلی راحت و خوشگل خورد برعکس داداشش

totalgifs.com barrinhas gif gif barra26.gif

 totalgifs.com barrinhas gif gif barra26.gif

totalgifs.com barrinhas gif gif barra26.gif

 

totalgifs.com barrinhas gif gif barra26.gif

 totalgifs.com barrinhas gif gif barra26.gif

 totalgifs.com barrinhas gif gif barra26.gif

شیطون بلا فرار میکردی و نمیزاشتی مامان زیپ لباست و ببندم

totalgifs.com barrinhas gif gif barra26.gif

 

 جدا کننده متن, جدا کننده متن جدید, جدا کننده متن زیبا, انواع جدا کننده متن, عکس جدا کننده متن

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

مامی کوروش
6 مهر 92 9:21
سمانه جون نگران غذا خوردن بردیای خوشگلم نباش . سعی کن وعده هاش رو بیشتر کنی و مقدارش و کم تا کم کم به خوردن عادت کنه . در خصوص مسئله خواب آندیای نازم هم فقط برات ارزوی صبر و بردباری دارم !
مهسا
8 مهر 92 13:26
ای جونم خداااا زندایی اندیارئ لپشو بکش بردیارم یه ماچ محکممممممم از طرف من بکن راستی فکر نمیکردم شعرام قشنگ باشه گاهی اوقات شعر مینویسم
مامان نازی
9 مهر 92 0:55
سلام عزیزم.خیلی نازن عروسکهات.خدا حفظشون کنه.یه دنیا بوس
خاله ساعده
11 مهر 92 5:02
خاله دورت بگرده عزیزم تو برام یه چیز دیگه هستی.خیلی دوست دارم نازنینم
مامان احسان
13 مهر 92 9:37
خاله ساعده
17 مهر 92 5:38
عزیز های خاله عاشقتونم به نظر من شما دو تا زیباترین هدیه خدا هستین برای ما.شما تو قلب خاله جا دارین
بهار
20 مهر 92 3:01
قالب وبلاگ سفارشی. http://ghalebe-weblog.blogfa.com/
مامان بهار
20 مهر 92 17:05
جوجووووووووووواااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا بهار عاشقتونه
مامان بهار
12 آبان 92 18:19
سمانه جونم عاشقتم دختر مرسی از این همه لطفت امیدوارم ی روز از نزیدیک دوتا وروجکم رو بغل کنم